شاهرخ خانم

ساخت وبلاگ
در آخرین روزهای سال گذشته، وقتی خبر درگذشت ناگهانی علی معلم و افشین یداللهی رسانه ای شد و دریغ و افسوس بسیاری، بابت هنرمندان از دست رفته، مخصوصا آنها که در عرصه سینما فعال بودند، در فضای مجازی پخش می شد، از خود می پرسیدم واقعا چند نفر در این واپسین روزهای سال دست از جان می شویند و چند خانواده در داغ شاهرخ خانم...ادامه مطلب
ما را در سایت شاهرخ خانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1shahrokhkhanom4 بازدید : 27 تاريخ : سه شنبه 15 فروردين 1396 ساعت: 16:25

در محل قدیم ما، مامان چند دوست داشت. از همه نزدیکتر عصمت خانم، از اهالی یزد و کمی مسن تر و سرد و گرم کشیده تر از او و در ضمن مادر سه بچه، بعد از او آسیه خانم، از اهالی شمال ایران و تقریبا هم سن و سال او و البته مادر شوخ یک پسر و دختر، دوست دیگر پروین خانم، او هم از اهالی شمال و نسبت به دیگر دوستان ج شاهرخ خانم...ادامه مطلب
ما را در سایت شاهرخ خانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1shahrokhkhanom4 بازدید : 22 تاريخ : شنبه 28 اسفند 1395 ساعت: 1:16

صحنه 1: روز سه شنبه 21 دی حوالی ساعت 10 صبح، خیابانهای اطراف دانشگاه تهران، تشیع پیکر مردی 82 ساله. هاشمی رفسنجانی یکی از بازماندگان نسل اول انقلاب، پس از گذشت فراز و نشیبهای فراوان، این دنیا را ترک نمود.  صحنه 2: روز یکشنبه 19 دی حوالی ساعت 7 عصر، صحنه مراسم گلدن گلوب 2017 ، تقدیر از بانویی 67 شاهرخ خانم...ادامه مطلب
ما را در سایت شاهرخ خانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1shahrokhkhanom4 بازدید : 20 تاريخ : شنبه 28 اسفند 1395 ساعت: 1:16

بیش از یکسال می شد که پیرمرد اسیر چنگالهای سلاطون بود اما باید می ماند تا آخرین پسرش را نیز داماد کند. بعضی مواقع بهانه ای می خواهد ماندن. پشت سر گذاشتن هشتاد و خرده ای بهار، اندک اندک جذابیتهای درک این تکرار را از بین می برد، اما اگر ماموریتی برایت تعریف شده باشد، باید بمانی تا آنرا به آخر برسانی و شاهرخ خانم...ادامه مطلب
ما را در سایت شاهرخ خانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1shahrokhkhanom4 بازدید : 40 تاريخ : شنبه 28 اسفند 1395 ساعت: 1:16

برخی مواقع گره‌های در زندگی افراد پیش میاید که باز کردن آن، سعی، تلاش و انرژی فراوانی می‌طلبد و نیاز به همکاری، همدلی و همفکری جمع کثیری در آن وجود دارد. مذاکره و توافق که امسال را باید سال آن دانست، از راه‌های منطقی حل مشکلات و اختلافات است. اما چون مسیری پر پیچ و خم و طولانی دارد و همچنین توان گفتن و شنیدن در آن نقش اصلی را بازی می‌کند، برای ما ایرانیان که نه حوصله حرف زدن زیاد داریم و نه تحمل شنیدن حرف مخالف، همیشه راه آخر یعنی بعد از داد و فریاد، تهدید، فحش، زور، قانون،‌ دادگاه،‌ پلیس و .... محسوب می‌شود. ما عادت کرده‌ایم به جای «گفت و شنود» از اصلاح «گفت و گو» استفاده می‌کنیم، استفاده از این اصلاح به روشنی آن بخش از تمایلات ما را نشان می‌دهد که دوست دارد قسمت شنیدن فرآیند را بکلی کنار گذاشته و تنها به بخش گفتن بپردازد. اما نتیجه‌ای که از گفت و گو خواهیم گرفت تنها سردرد و خستگی ناشی از تلاش بیهوده برای قانع کردن طرف مقابل خواهد بود و چنین است که در انتها نه تنها مشکلی حل نشده، بلکه گره‌های دیگری نیز شاهرخ خانم...ادامه مطلب
ما را در سایت شاهرخ خانم دنبال می کنید

برچسب : توافق الابراج,توافق الاسماء,توافق, نویسنده : 1shahrokhkhanom4 بازدید : 24 تاريخ : پنجشنبه 18 آذر 1395 ساعت: 15:45

هر سال در پایان سال مروری می‌کنم بر آنچه در سال گذشته تجربه کردم و یاد گرفتم. من امسال رسیدن به میانسالی را تجربه کردم. میانسالی اندوهی به همراه دارد. اندوه از دست دادن آنچه داشتی و قدرش را ندانستی. خانواده، دوست، فامیل تا شادی های کودکی و انرژی جوانی. مطلب زیبایی در اینمورد از دکتر آرش نراقی شنیدم که ایشان در اینمورد بسیار شیواتر و زیباتر از آنچه من می‌خواهم بگویم صحبت کرده است. عیدها و رسیدن بهار هر چه می‌گذرد بیشتر با اندوه سالهای گذشته همراه است تا با شادی سالی که می‌آید. با این وجود هنوز به نظرم زندگی یک معجزه است که باید قدرش را دانست. حس اشعه گرم آفتاب در هر روز تازه بر روی پوست صورت، معجزه‌ای است که زندگی با همه ناملایمات به ما، شانس دوباره تجربه کردن آنرا می‌‌دهد. در هر سال 365 روز را  تجربه می‌کنیم و هر روز با میلیون ها حس معجزه‌وار جدید آشنا می‌شویم. سالهای جدید هر کدام طمع و بوی خاص خود دارند. دیدن سریالهای تلویزیونی جدید که هر کدام در چندین سال مختلف تولید می‌شوند و هنرپیشه‌ها در طول این سالها به مرور تغییر چ شاهرخ خانم...ادامه مطلب
ما را در سایت شاهرخ خانم دنبال می کنید

برچسب : سال 94,سال 94 چه سالیه,سال 94 در یک نگاه, نویسنده : 1shahrokhkhanom4 بازدید : 19 تاريخ : پنجشنبه 18 آذر 1395 ساعت: 15:45

در ایام عید، سفری به یزد داشتیم و از باغ دولت آباد دیدن کردیم. خانه و باغ بسیار وسیعی که میراث یکی از حاکمان گذشته دور یزد است. او بیش از 200 سال قبل، عمارتی زیبا ساخت و به صورت وقفنامه برای استفاده خانواده پسر بزرگ خاندانش گذاشته است و نکته جالب این است که هنوز نوادگان او در باغ ساکن هستند و البته حق فروش نیز ندارند. قدم زدن در این باغ، سئوالی برایم بوجود آورد که آنچه از ما باقی می‌ماند چند سال دوام خواهد داشت؟ تا قبل از دیدن این اثر تاریخی،‌ همیشه فکر می‌کردم که میراثهای مادی چندان ماندگار نخواهد بود و تنها میراثهای معنوی و نام نیک دوامی به اندازه تاریخ بقای بشر خواهد داشت. اما اینکه محمد تقی خان، حاکم یزد،  تدبیری اندیشیده که  از میراث خود حتی بعد از مرگش نیز حفاظت نماید، نشانی از  آینده‌نگری و بینش خاص او دارد. اگر بخواهم از خود مثالی بزنم، تا اینجای زندگی، اوج آینده نگری‌ام برنامه ریزی چند ساله برای خرید ملکی، ماشینی و ... بوده است. حال در نظر گرفتن شرایط حاکمی که با هزاران مسئله ریز و درشت در یکی از پرآشوبترین دوران ایران روبروست اما ب شاهرخ خانم...ادامه مطلب
ما را در سایت شاهرخ خانم دنبال می کنید

برچسب : میراث آلبرتا,میراث فرهنگی,میراث, نویسنده : 1shahrokhkhanom4 بازدید : 13 تاريخ : پنجشنبه 18 آذر 1395 ساعت: 15:45

کوچکترین برادر، از میان چهار برادر مامان، دایی مجید، به نوعی بی‌حاشیه‌ترین و دوست‌داشتنی‌ترین عضو خانواده 10 نفره سروری محسوب می‌شد. از دوران کودکی سعی داشت، کمترین زحمت را بر دوش خانواده پرجمعیت آقاجون بیافکند. ایام تابستان با دست فروشی در بازارهای محلی خرج خود را در می‌آورد تا زمانی که دیپلم را گرفت و به عنوان اولین عضو خانواده سروری وارد دانشگاه شد. در دوران تحصیل و بعد سربازی، کاری برای خود دست و پا کرد که خرجش را خود بپردازد و نهایت با همان کار وارد دوران میانسالی خود گردید. بعد از چند سال کار در شمال، بنا بر ضرورت شغلی، مدتی را در تهران گذارنید، اما روحیه آرام و طبیعت دوست او، با هیاهوی این شهر هزار رنگ در تضاد بود. چند سالی بیشتر دوام نیاورد و عطای تهران را به لقای آن بخشید. در بازگشت دوباره به لنگرود، زندگی رنگ تازه و زیباتری به او عرضه کرد.‌ ازدواج و پدر شدن برای او، تشکیل خانواده‌ای سه نفره بود که همه زندگی این فرزند کوچک و به نوعی سربه زیر خانواده را تشکیل می‌داد. هر چند گرفتاری‌های شکل‌گیری یک خانواده جدید، دایی مجید را شاهرخ خانم...ادامه مطلب
ما را در سایت شاهرخ خانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1shahrokhkhanom4 بازدید : 13 تاريخ : پنجشنبه 18 آذر 1395 ساعت: 15:45

حبیب هم به سرای دیگر شتافت. او که در جوانی مادرش را از دست داد، در کهنسالی نتوانست از خاک خود جدا بماند، سختی‌ها را به جان خرید و به وطنش برگشت. گروهی می‌پرسند، چرا او چنین اشتباهی کرد و به ایران برگشت که چنین عاقبتی نصبیش شود؟ و مثل خیل دیگر هنرمندان، شهرت و راحتی زندگی در غربت را به گوشه گمنامی و بی‌حرمتی در وطن ترجیح نداد؟ در دنیای مدرن آنچه تمام انسانهای متفاوت به تکرار و روشهای مختلف بیان می‌کنند، این است که "بیاید یکدیگر را قضاوت نکنیم" قضاوت کردن و بیان نظرات شخصی بدون توجه به شرایطی که هر فرد در آن قرار دارد بنظر کار ساده‌ای است که ما آنرا حق مسلم خود می‌دانیم غافل از اینکه وقتی تنها از دید خود به ارزیابی رفتار دیگران می‌نشینیم به هزار و یک دلیل، شرایط بروز اشتباه و رنجش دیگران را بوجود می‌آوریم. هر کدام از ما در طول زندگی تغییرات زیادی می‌کنیم و با گذشت روزها و سالها پی می‌بریم، در گذشته چه اشتباهاتی داشته‌ایم اما نکته‌ای که ممکن از آن غافل باشیم این است که ما قبلا آدم دیگر و در شرایط روحی و فکری متفاوتی بودیم و تصمیم شاهرخ خانم...ادامه مطلب
ما را در سایت شاهرخ خانم دنبال می کنید

برچسب : قضاوت,قضاوت ممنوع,قضاوت 95, نویسنده : 1shahrokhkhanom4 بازدید : 16 تاريخ : پنجشنبه 18 آذر 1395 ساعت: 15:45

بنا بر روایت پسر آقای عباس کیارستمی، کارگردان بزرگ سینمای ایران، او از روند مداوایش در بیمارستان "جم"  اینگونه یاد می‌کند: "باخت پشت باخت" خبر فوت عباس خان کیارستمی برای تمام دوستداران هنر، مخصوصا سینما با افسوس و ناراحتی همراه بود. من که او را پس از تماشای فیلم "زیر درختان زیتون" در سالن اصلی سینما "عصر جدید" از حدود سال 74 به عنوان کارگردانی صاحب سبک و با آثاری ساده و صمیمی تحسین می‌کردم و دوست داشتم. از شنیدن خبر‌ بسیار ناراحت و شوک شدم و از آن به بعد سعی کردم همه اخبار مربوط به دلایل مرگ را به دقت دنبال کنم. یک روز بعد، وقتی خبرهایی تلگرامی در مورد گلایه‌ها و شکایاتی که دوستان و نزدیکان استاد کیارستمی عزیز، از روند درمان را خواندم که به نوعی بی‌توجهی، سهل‌انگاری و گنده دماغی پزشک ایشان به نام دکتر "میر" را عامل اصلی خراب شدن حال ایشان و در نهایت فوتشان می‌دانستند، یاد خاطرات بیمارستان مادرم افتادم. علی الخصوص وقتی گزیده زیر را از نامه متنسب به "حاج آقا کربلایی سید ناصر نقویان مشهدی" در کنار مطالب دیگر خواندم. هر چند این مطلب به نظر منبع موثقی شاهرخ خانم...ادامه مطلب
ما را در سایت شاهرخ خانم دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 1shahrokhkhanom4 بازدید : 13 تاريخ : پنجشنبه 18 آذر 1395 ساعت: 15:45